یکی از اشتباهاتی که زبانآموزان دچار آن میشوند، تکیه بر قواعد گرامری و یادگیری زبان بر اساس آن است. طبیعتاً بخاطر سپردن یک قاعدهی گرامری به عنوان یک شابلون و همینطور به ذهن سپردن جملات در آن شابلون و استخراج آن، کاری مشکل است و این فرایند بسیار خستهکننده و ماشینی است. این بسیار راحتتر است که چند جمله را به عنوان نمونه بخوانید و بقیه کار را به مغزتان واگذار کنید. تا به صورت خودکار پروسهی پیروی از قواعد گرامری را فرا بگیرد و در مورد بقیهی جملات نیز آن ساختار را رعایت کند.
به کار بردن یک قاعدهی گرامری بسیار وقتگیر است. شما باید بسیار به ذهن بسپارید و در ادامه چک کنید که آیا آن ساختار میتواند به درد شما بخورد و در نهایت جملهیتان را بر اساس آن میسازید و بیان میکنید.
ساختن یک جمله براساس قواعد دستوری مانند حل کردن یک معادلهی ریاضی است. اگر شما اغلب از قواعد دستوری برای نوشتن و صحبت کردن استفاده کنید، نمیتوانید این کارها را روان و آسان انجام دهید. منظور این است که قواعد دستوری مهم نیستند؟ بدون شک، ستون هر زبان، قواعد گرامری آن زبان است. فراگیری گرامر و دستور زبان، امری اجتنابپذیر است. اما لزومی ندارد که تاکید یادگیریتان را بر روی گرامر صرف بگذارید. اجازه دهید زبان را با گوشها و چشمهایتان بیاموزید. قدرت فراگیری زبان با استفاده از ورودی را هرگز فراموش نکنید. رفته رفته ساختارهای دستوری را به صورت خودکار درک خواهید کرد در حالی که مطالعهای در مورد آنها نداشته باشید. منظور به این نیست که به هیچوجه مطالعه قواعد و گرامر نیاز نیست.
اما این تاکید بر روی گرامر صرف است که باعث میشود در ابتدای یادگیری خسته شوید و روحیهی خودتان را از دست دهید. در کنار تکنیکهایی دیگر و فراگیری از طریق ورودیها که شامل خواندن و گوش کردن است، مطالعه کمی گرامر مفید و کمککننده خواهد بود. اجازه دهید گرامر را به مرور و به طور ادراکی بیاموزید. طبیعتاً یک کودک درابتدا تمام ساختار گرامری مربوط به زبان مادری خودش را یاد نمیگیرد و سپس صحبت کند و یا در مدرسه ابتدا ساختار گرامری آموزش داده نمیشود. در همهی مدارس دنیا، بعد از چند سال صحبت کردن و توانایی خواندن و نوشتن در کودکان و دانشآموزان، گرامر به آنها آموزش داده میشود.