در ابتدا باید بدانیم که هویت چیست. هویت باور هر شخص از خود است. اینکه شما در مورد خودتان چگونه میاندیشید و از خودتان چه باوری دارید، ساختار هویت شما را تشکیل میدهد. شروع شکلگیری هویت، پروسهای است که از بدو تولد شروع میشد. عوامل و محیطهای تاثیر گذار بر هویت شامل خانواده، محیط محل زندگی، مدرسه، دانشگاه و محیط پیرامون است و همچنین تجربههای تلخ گذشته و تجربههای شیرین هر شخص هم بر روی هویت شخص تاثیر میگذارند. موضوع این درسی کمی شبیه به درس باورها است. قطعا خاطر شریفتان هست که در مورد باورها صحبت کردیم باورهای ضعیف کننده و باورهای تقویتکننده، هویت به نوعی باورهای مهم از خود است. در واقع هویت نه تنها یک باور از خود است بلکه مجموعهای از باورهای مربوط به خود است. هویت از این جهت اهمیت پیدا میکند که هویت باورهای کلی و عمومی از خود است. باورهایی که به طور کلی همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهند. این باورهای شما است که دیگر باورهای شما را و همچنین احساسات و روحیه شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
هویت باور پایهای و هستهای است و بقیهی باورها از آن ریشه میگیرند. با توجه به مطالعه و مرور باورها تا به حال شما در مورد باورهایی که در ارتباط با فراگیری درس زبان بودهاند فکر کردهاید و آنها تجزیه و تحلیل کردهاید. اما در این درس قصد داریم در مورد اینکه ما چه باوری از خودمان داریم، فکر کنیم و تجزیه و تحلیل کنیم . با خودتان فکر کنید که من که هستم و من چه باورهایی دارم و شخصیت من جزء کدام دسته از افراد است؟ توانمندیهایی که من دارم، کدام هستند؟ آیا شخصیت من جزء دستهی افراد مثبت اندیش و مثبت گرا است و یا جز افراد منفیگرا و منفی اندیش است. چنین باورهای هویتی بسیار مهم هستند. زیرا چنین باورهای هویتی هستند که دیگر باورهای ما و شخصیت ما را چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی، رشد خواهند داد و در نهایت زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهند. بعضی از باورهای هویتی هستند که بدون اینکه ما به آنهاتوجه داشته باشیم در پروسهی رشد کردن وسن ما، از کودکی، نوجوانی و جوانی ما شروع به رشد میکنند و در ذهن ما ریشه میزنند. برای توضیح بیشتر و برای مثال باور ما ایرانیها را مرور میکنیم. این باور که من یک ایرانی هستم یک باور هویتی است، علاوه بر اینکه یک باور درست هویتی است که حقیقت دارد.
اگر به باورهای هویتی زیاد اهمیت دهیم و آنها را زیاد مورد توجه قرار دهیم، کم کم دچار تعصبات میشوند. تعصبات هم میتوان گونهای از باورها دانست. توجه و اهمیت دادن به این گونه باور، باور ایرانی بودن، دچار تعصب میشود و در نظر فردی که ایرانی بودن در او تبدیل به تعصب شده است، دیگر ملیتها و بی ارزش و کم ارزش جلوه میکنند و شخص متعصب باور میکند که تنها ایرانی بودن یک ارزش است و دیگر ملیتها فاقد این برتری و ارزش هستند.
همانطور که گفته شد باورهای هویتی بسیار مهم هستند تا جایی که میتوانند مسیر زندگی افراد را تغییر دهند. اجازه دهید تجربهی یکی از دوستان به زبان خودش، با اندکی اصلاح، اضافات برای اینکه در قالب بحث باورها بگنجد برای شما تعریف کنم.
دوستی تعریف میکرد برای مدت زیادی من بر این باور بودم که من توانمندی یادگیری زبان را ندارم. این یک باور کلی از خودم بود و هر زمان که فکر رفتن به کلاس زبان و یا تمرین زبان به سر من میزد، این باور غلط از خودم که در واقع تبدیل هویت از خودم شده بود، جلوی یادگیری من را میگرفت و به عنوان بهانهای جلوی یادگیری من را میگرفت. این بهانه بارها و بارها من را از یادگیری زبان عقب انداخت. این در حالی بود که من از لحاظ شغل و رشتهای که داشتم میدانستم که به زبان احتیاج خواهم داشت و این باور غلط بود که جلوی پیشرفت من را در زبان میگرفت. اما دیدار من با یکی از دوستان قدیمی که داشتم و هم صحبتی دوباره با او در مورد یادگیری زبان و تشویق و ترغیب از سمت آن دوست قدیمی همهچیز را تغییر داد. کمی که با هم تمرین کردیم متوجه شدم فراگیری زبان به هیچ وجه مشکل نیست بلمه یک تفریح روزانه است. و یادگیری زبان، بخشی از زندگی من شد. اینگونه بود که باور غلط من در مورد یادگیری زبان تغییر کرد و قسمتی از هویت من را تغییر داد. از آن اتفاق به بعد و تجربههای یکه در یادگیری زبان داشتم، متوجه شدم که من هم استعداد یادگیری زبان را دارم و اینکه یادگیری زبان بسیار ساده است. از آنجا که روز به روز در حال پیشرفت بودم در مواجهه با مسائلی که برای من درک مشکلتری داشت زمان بیشتر بگذارم و بیشتر آن را درک کنم. به این خاطر که به این باور رسیده بودم که من زبان آموز خوبی هستم و استعداد یادگیری آن را دارم. همین به چالش کشیدن مسائل و تمرینهای بیشتر من را بیشتر به سمت جلو هل میداد و بیشتر پیشرفت میکردم.
بعد از یادگیری زبان انگلیسی و تسلط بر روی آن و به وجود آمدن یک موقعیت ادامهی تحصیل در ایتالیا، مشغول یادگیری زبان ایتالیایی شدم و در مدت کوتاهی توانستم زبان ایتالیایی را یاد بگیرم. از گذشتن از یکسری از باورها و هویتهای من بود که موفق شدم این موقعیت ادامه تحصیل را به دست آورم.
بله دوستان عزیز، این یک اصل است.باورهایتان را تغییر دهید تا بتوانید زندگیتان را تغییر دهید. با تغییر باورها و تغییر کمی در هویت است که باورهای غلط که همچون سدی جلوی پا و حرکت ما را گرفتهاند، کنار خواهید زد و مسیر زندگی را تغییر خواهید داد.
در خاطرهی این دوستمان متوجه شدید که این فرد با تغییر باور ذهنیت عکس آنچه که قبلا مینداشت برای ان حاصل شده است. در موارد ی که یا مسائل مختلف مواجه شد، شانه خالی نکرد و انرژیاش را از دست نداد و قویو قویتر از قبل پیش رفت. در مواجهه با مسائل به آنها به عنوان یک مسئله که قطعا یک راه حل و یا چند راه حل وجود دارد نگاه کرد و با اتکا بر انگیزه و تلاش راه حل عبور از مساول کوتاهمدت را یافت و زندگیاش را تغییر داد.
این موضوع تنها مختص به یک شخص نیست، بلکه هر فرد میتواند با تغییر باورهایی که دارد میتواند مسیر زندگیاش را تغییر دهد. دوست عزیز این قدرت هویت و بارهای ما است. این هویت ما است که همهی باورها و همهچیز را تحت تاثیر قرار میدهد. خود شما، آیا تا به حال در تجربهی یادگیری هر درس و هر مطلب به خصوص زبان موفق بودهاید یا نبودهاید تاثیر پذیرفته از باورها و هویت شما نبوده است؟ باورها و هویت ما را تجربیات گذشتهی ما رقم میزنند. ایجاد باورهای غلط، سد های جلوی راه ما و ایجاد باورهای مثبت باند پرواز پیشرفت در یک هدف و یک مورد خاص هستند. به این نتیجه رسیدیم که باورها و به طور کلی باورهای هویتی چه تاثیر بزرگی در زندگی ما و در راه پیشرفت ما خواهند داشت.
پس بر ماست که باورهای هویتی قوی و پیشبرنده را انتخاب کنیم و همچنین بر ماست که باورهای تقویتکننده را انتخاب کنیم. البته نه تنها در مورد یادگیری زبان، بلکه به طور کلی باورهای هویتی مثبت و عالی در مورد خودمان که همهجانبه منجر به پیشرفت ما خواهند بود. سوالاتی از قبیل من که هستم و من چه تواناییهایی دارم از کدام دستهی افراد هستو چه شخصیتی دارم، این دسته از سوالات و پاسخ درست به آنها باورهای هویتی شما را تعیین خواهند کرد. همچنین نیاز دارید در مورد باورهای یادگیری زبان نیز، باورهای هویتی خودتان را بررسی کنید.
سوالاتی مانند باورهای هویتی که دارم باورهای محدود کننده است و یا باورهای تقویت کننده است؟
باور خود من از خودم در مورد یادگیری به خصوص یادگیری زبان چیست؟ برای مثال تفاوت دو باور از خود که من در یادگیری زبان عالی هستم و من در یادگیری زبان ضعیف هستم بسیار زیاد است. حاصل این تفاوت تا جایی است که میتواند مسیر زندگی فرد را تعیین کند. حال میخواهیم بدانیم چطور میتوانیم هویتمان را بسازیم و یا هویتمان را اصلاح کنیم؟
اجازه دهید کمی منطقی و معقولانه بیاندیشیم که کدام یک از باورهای هویتی هستند که ما را در مسیر پیشرفت کمک خواهند کرد و کدام یک از باورهای هویتی استکه موفقیت ما را در راه رسیدن به هدف تضمین میکنند. آن دسته از باورهای شما که موفقیت، انگیزه و انرژی شما را تامین میکنند همان باورهایی هستند که شما به آنها نیازمند هستید. این باورهای هویتی که به آنها نیازمند هستید را بر روی کاغذ بیاورید و یادداشت کنید.
سه یا چهار باور هویتی در مورد زبان که به شما کمک میکنند تا انرژی شما بالا برود، انگیزهی شما را تقویت میکنند و باعث تغییر نگرش مثبت در مورد شما میشوند و به طور کلی احساس خوبی در شما میشود. باورهای هویتی را بر روی کاغذ بیاورید.
همیشه در حالت مراقبه در ذهن داشته باشید. جملات خبری که ساختاری القا کننده دارند، مانند: من ... هستم. برای مثال من در یادگیری زبان، بسیار عالی و فوقالعاده هستم. من در یادگیری زبان بسیار سریع هستم و جملاتی از این دسته که باعث ایجاد انگیزه در شما میشود.
شما میتوانید جلات تاکیدی را به انگلیسی برای خودتان تکرار کنید. البته فراموش نکنید این جملات را باید با صدای بلند بارها و بارها تکرار کنید. به اینکه تنها این جملات را در ذهنتان بیان کنید، اکتفا نکنید. همزمان با جاری شدن این جملات بر زبانتان، سعی کنید که بر فکر و ذهنتان نیز مرور شود. نکتهی بسیار مهمی که در مورد باورهای هویتی و همچنین در مورد بائرهای تقویت کننده لازم است بدانید این است که برای تبدیل یک گمان به یک باور و قوی و قویتر شدم یک باور به یک منبع و نیاز به تجربهای در جهت آن باور و آن گمان، داریم منبع یک باور یک جربه در گذشته است. تجربهای مثبت و یا منفی که باور شما را چه در جهت تقویت و چه در جهت تضعیف، سوق میدهد. بنابراین برای تقویت و قویتر شدن باورها مثبت و باورهای هویتی که برروی کاغذ میآوریم و در ذهن داریم هم نیاز خواهیم داشت تا اینگونه باورها تقویت شوند.
پروسهی تقویت باورهای مثبت و باورهای تقویتکننده
در ابتدا با تکرار جملات و ایجاد انگیزه در خودتان و تکرار و تمرین مطالب با استفاده از تکنیکهایی که تا به امروز گفته شده و در نتیجه فراگیری با کیفیت و متفاوتکمکم متوجه خواهید شد که یادگیری زبان اصلا برای شما مشکل نیست و به طور کلی باور و ذهنیتی که قبلا به یادگیری زبان داشتهاید، کمکم تغییر پیدا میکند.
به مرور با تمرین و تکرار و پیروی از تمرینهایی که گفته شده است شما را کمک خواهد کرد که سریعتر،ماندگارتر، فرا بگیرید.
همین فراگیری با کیفیت به عنوان یک منبع و یک تجربهی شیرین خواهد بود برای اینکه شما باور کنید یادگیری زبان غیر ممکن و پیچیده نیست. اینکه من بتوانم به انگلیسی و هر زبانی که دوست دارم یک حقیقت است که برای من در دسترس است. همین باورها و باورهایی از این دسته که شما به آن احتیاج دارید با تکیه بر تکنیکهای گفته شده و کمی تمرین حتی از سطوح پایین نظام باورهای شما را تغییر خواهند داد.
یک راه دیگر برای اینکه بتوانید منبع و رفرنسی برای کتابهایتان پیدا کنید و به عنوان منبع و رفرنس برای گمانها و باورهای مثبت تقویت نشدیتان قرار دهید، این است که نگاهی به گذشتهی خودتان و تجربههای موفقتان در یادگیری و به خصوص در یادگیری زبان بیاندازید. برای مثال یک تجربهی موفق در فراگیری یک مطلب خاص که شاید برای دیگران مشکل بود اما شما به خوبی بر روی آن مسلط شدید و آن را فرا گرفتهاید. به خصوص در یادگیری زبان، علاوه بر آنکه آن مطلب سخت و پیچیده بود اما شما از پس آن موضوع و مطلب برآمده باشید و به خوبی آن موضوع را فراگرفته باشید.
برای مثال زبان فارسی و زبان مادریتان هم میتواند نقطهی قوت و یک تجربهی عالی باشد. اینکه شما توانستید از طفلی که صحبت کردن بلد نیست، تبدیل به شخصی شوید که به راحتی به زبان فارسی و زبا مادریتان صحبت میکنید همین یک تجربه و یک منبع مثبت در گذشته است. یا اینکه تجربههای هرچند کوچک خودتان استفاده کنید. اگر در یادگیری زبان تجربیات موفق هر چند کوچک داشتهاید، این تجربیات را بر روی کاغذ بیاورید. اشکالی ندارد اگر تجربیات شما کوچک است. این تجربیات برای شما کوچک است. اما برای ضمین ناخودآگاه شما کوچک نیستند.
ضمیر ناخودآگاه شما که در شما باور خواهد ساخت به این تجربیات به عنوان یک موفقیت نگاه نمیکند و اینگونه تجربیات را به عنوان منبع موفقیت در نظر خواهد گرفت.
چند نمونه از این تجربیات و منابع در گذشته و به روی کاغذ آوردن آن تجربیات و یادآوری آنها شما را بر این باور خواهد داشت که بدانید چه تواناییهایی عظیمی در شما نهفته است و توانمندیهای شما را به شما القا خواهد کرد و برای شما یادآوری خواهد کرد.
شاید تکنیک یادداشت کردن نکات مثبت و انرژیزا برای عدهای مزحک و خندهدار به نظر برسد و شاید خیلیاز افراد از انجام اینکار خجالت بکشند و یا عدهای با خود بگویند اگر همین جملات را در ذهن داشته باشیم، کافی است. اما حقیقت این است که یکی از ویژگیهای انسان، فراموشکاری آن است.
این موضوع خیلی مهم است . اگر تنها به مرور جملات و نکات مثبت در ذهنتان اکتفا کنید، لحظه به لحظه و ساعت به ساعت تعداد جملاتی که در ابتدا در ذهن داشتهاید کمتر و کتر میشود و حتی از کیفیت جملات کاسته میشود.
بر شما باد که نوشتن نکات جملات مثبت و موثر. جملات و نکات مثبت را با خطی خوش یادداشت کنید و در معرض دید هرروزتان قرار دهید. روزانه توانمندیهایتان، نکات مثبت برای شما تداعی شود. بعد از یافتن منابع مثبت و یادداشت کردن آنها فراموش نکنید تکنیک تصویرسازی ذهنی و NLP را بر روی آنها پیاده کنید و خودتان را در حال موفقیت تجسم کنید و خودتان را در آن تصویر مشاهده کنید.
اجازه دهید که ذهنتان و ضمیرناخودآگاه احساس وظیفه کند و برنامهریزی کند که شما را باید به وضعیت عالی و دلخواهتان برساند. تکنیک تغییر باورهای هویتی تنها در زمانی که این بحث را مرور و مطالعه میکنید و یا این بحث را گوش میکنید خلاصه نمیشود.
نسبت به آدمهای مختلف زمان خود را خواهد برد تا در شما نهادینه شود. پس توجه داشته باشید که باورهای هویتی همانطور که هویت با گذشت زمان شکل گرفته است، تغییر آن هم زمانبر است و شاید تا چند ماه نیازمند آن است که تغییر و مراقبه داشته باشید و توجه لحظه به لحظه به خودتان داشته باشید.
البته توجه داشته باشید که تکنیک تغییر باورها و همچنین تغییر باورهای هویتی تنها در یادگیری زبان خلاصه نمیشود بلکه با بکارگیری این تکنیک میتوانید باورهای خودتان را تغییر دهید. با استفاده از تکنیک تغییر باورها و باورهای هویتی است که میتوانید روش یادگیری و جهت یادگیری خودتان را تغییر دهید و پر قدرت و پر انگیزه و سریعتر و با کیفیتتر فرا بگیرید.
امیدوارم که بتوانید باورهای منفی خودتان را دور بریزید و به جای آن باورهای هویتی مثبت داشته باشید.